نیوز
همه جارا ترس فرا گرفته بود
همه از ترس جان خود به ولای علی پناه برده بودند
همه جای گفتمان را ترس فرا گرفته بود
انوش از ترس جانش به خود میگرخید ولی هنوز در خواب به سر میبرد
تمام دنیا را جنگ برده بود ولی او را زیر پتو خواب برده بود
دیانا با فکر های سم خود مارا اسیدی کرده بود و منتظر بود نارنجک ها ،،رهایمان بخورد هنوز از ترس جان ،،ر خود در خانه به سر میبردیم
عدهای نیز مانند سارینا فقط به فکر کنسل شدن امتحان بودند و برای جان خود نذری میدادند
اروین و ممد دو برادر مظلوم و بدبخت بنده در جنگ تکه تکه شده اند و خبری از انها نیست
همه جا در بدبختی بود که ناگهان فکری به سر نیکی زد و سرود : به جبهه میرویم و کو_جان میدهیم
صدای او از فرسنگ ها ب گوش امیر رسید و با فکر دزدیدن شناسنامه برادر بزرگ و شهید شدن با نام برادرش حمله ور شد
از طرفی دیگر مانی (خواهر زن سابق و مادر فعلی امیر) با چوبی بر جان گفتمان افتاد و با فحش دادنمان از رفتن به جبهه و دادن جانمان به انها منصرف شده و همانجا جان خود را به مانی تقدیم کردیم
خبر دادند قرار است شب کا،ن نیروگاه بگذارند تصمیم گرفتم ب انجا بروم اما پدرم فهمید و بلافاصه کا،نم گذاشت
از طرفی دیگر تمام گپ را دعا های سید غزل پر کرده بود ما به او ایمان اورده ایم چون با هر دعا کان ما میگذارد و حال نیز درحال دعا کردن به جان طراح های سوالات امتحانی بود اون از ته دل فریاد میکشید : ای خدا ! از جان معلم هایمان بگذر و همچنین مراقب طراح های سوالات ما باش !
ای خداوندا ! مدرسه هایمان را از تمامی خطر ها محافظت بفرما !
ای پروردگار نگذار اسرائیل ......(فحش های بسیار بد) به ایران حمله کند ! الهی امیننننن !
اخرین اخبار از شهید امیرالدین عباس زاده
