سم از گفتمان:
خبب
اینجا یجایی از سم های اکیپ ماستتت😃
ویسگون:ددی دریافت نشد
شارلوت:گرازمم ،عزقمم،شوهر برام پیدا کن 😃💔
من:یکی از بچهای گفتمان رو بگیر 💔
همون لحظه:
صدای قلوپ قلوپ خوردن های غوره توسط ساری،و همون لحظه اخبار میگن که غوره های شهر تموم شده،
آره خلاصه،تشنج میکنه که یهو اخبار حرفشو پس میگیره و میگه مهمه غوره داریم،آره خلاصه ساری غوره بر کمر بهوش میاد،دیانا میره برای ساری آبغوره درست کنه و عاره،
چند دقیقه بعد:
ممدی که انگشتش تو دماغشه و خوابیده-
ادری:کاش اون دستی که تو دماغشه رو افتخار بده و بکنه تودهنم ،شکلش سبزه ،طعمشم از ممده 🤡🥰
دیانا:آوردن طبل بالا سر ممد و کوبیدن-
ممد نزدیک بود تو شلوارش بکنه و آرهه💔
ممد:دیانا سگ مرض داری؟🥰
دیانا:خیلی🥰🥰🥰🥰
و همون حال آدرینا:ممود،مموددد،مممموددددد
چند دقیقه بعد
نیکی ای که به ساری خط میده که برن تو اتاق تنها ،وقتی نیکی میره تو اتاق صدای جیغی میاد
همون حال ساری ای که داره خشتک بچخارو میگرده تا ببینه غوره دارن یا ن🤡
من:فازتان خاهران،و منی که در حال دید زدن زیرو روی اینو اونمم
امیر:نبابا من دیگه زن نمیگیرم،زیر لبی به ممود-اون سایت همسر یابی رو برام شر کن یادت نره😃